داشتم اشتباه میکردم
نه خدایا گناه میکردم
داشتم بی وضو به چشمانش
صاف و ساده نگاه میکردم
زیر آوار خستگی هر شب
مثنوی نذر ماه میکردم
برگه امتحان عمرم را
با تقلب سیاه میکردم
سالها رفت و تازه فهمیدم
داشتم اشتبـــــــاه میکردم